سر زلف تو

ساخت وبلاگ
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟

گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟

نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی

گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو

من به جان آمدم، اینک تو چرا می‌نایی؟

بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال

عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی

همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب

به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی

 

علوم کامپیوتر برای همه...
ما را در سایت علوم کامپیوتر برای همه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cs4alla بازدید : 209 تاريخ : يکشنبه 29 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:58